چرا اعتماد به نفس در دانش آموزان پایین است.
در مشاوره های که با دانش اموزان عزیزم که داشتم متوجه شدم که آنها از اعتمادبهنفس پایینی برخوردارند.چراکه پدر ومادر آنها را با هم سن وسال هایشان مقایسه می کنند ویا خودشان،خود را با دوستانشان مقایسه واین سبب عدم اعتمادبهنفس میشود.درصورتی که باید بگویم که هر کدام از ما یک توانایی واستعدادی داریم وخداوند مارا متفاوت آفریده وحتی خلقت انگشتان دست واثر انگشتان خودمان باهم متفاوت است.دوقلوها را در نظر بگیرید ازلحاظ تشکیل نطفه وزمان تولد مساوی هستند ولی از لحاظ علایق واستعدادها باهم متفاوت هستند.پس ما نمی توانیم فرزندانمان را با حتی خواهر وبرادرشان مقایسه چه رسد به هم سن وسال هایشان .باورکنید بیشتراین مقایسه ها علتش به رخ کشیدن داشته هایمان هست.یکروز در مشاوره با یکی از دانش آموزم با اینکه پدرش استاد بنده بود.متوجه شدم که پدرش از دخترش المیرا خانم خواسته که حتما بایددر آزمون استعدادهای درخشان شرکت وقبول بشود تا یکی از اقوامش راکه دخترش وارد دبیرستان استدادهای درخشان شده بتواند شاخ اورا بشکند.درصورتی المیرا اصلا این دبیرستان را دوست ندارد ودوست داشت وارد رشته گرافیک بشود ومیخواست که در این رشته موفق بشود ولی تحت فشار پدر بود وهمیشه مضطرب ونگران حتی جرأت پایین آمدن در کلاس راهم نداشت که بیاید درس جواب بدهد.ولی کتبی،فوق العاده بود ودر مسابقات نقاشی هروقت شرکت میکرد مقام می آورد ولی از ترس پدرش خیلی وقتها شرکت نمیکرد.خلاصه یک روز با اجازه خود المیرا با پدرش صحبت واورا قانع کردم که اجازه بده که مسیرش را خود المیرا انتخاب کند.ایشان هم مثل همیشه با فروتنی وتواضع حرف شاگردش را پذیرفت والمیراهم در آزمون شرکت کرد وهم در گرافیک برای ادامه تحصیل در دانشگاه شرکت کرد وموفق شد.پس بااین داستان متوجه شدیدکه اکثر وقتها برای خواست دل خودمان یا شکست دادن رقیب مان فرزندان خود را با مقایسه وتحت فشار قرار میدهیم.وهم دوست داریم که فرزندمان موفق بشوند.
همه ما دوستدار موفقیت فرزندانمانم هستیم،ولی برای موفق شدنشان باید استعدادها وتوانایی های انهارا کشف وبعد آنهارا تشویق به تلاش وبه آنها آموزش بدیم که اگرهم شکست خوردیم مهم نیست واین خود مقدمه ی یک موفقیت بزرگی است که با تلاش بیشتر وتعین اهداف میتوانیم به موفقیت برسیم.
متاسفانه باید بگویم که یک روز در کلاس تصمیم گرفتم از دانش آموزانم یک آزمونی رابگیرم وببینم که جقدر هدفمند هستند .بعد متوجه شدم که حدود 80درصدشان اهداف نداشتن ومی گفتند پدر ومادرمان تعین کننده،هدف هایمان هستند مابه،هرچیزی که علاقه داشته باشیم آنها به ما اجازه نمی دهندکه مسیرمان را دنبال وتعین کنیم.واین سطح اعتمادبهنفس آنها را به شدت پایین می آورند.اگر خواهان موفقیت فرزندانمان هستیم آنها را درمسیر اهدافشان قراربدهید وآنها را حمایت کنید تا هم سطح اعتمادبهنفس آنها،بالا برود وهم درمسیر موفقیت قرار بگیرند.پس مقایسه وتحت فشار قراردادن خودمان یا فرزندانمان سطح اعتمادبهنفس را به شدت پایین وباعث عدم موفقیت وکشف استعدادهایمان باعث رشد وبالندگی وبالا آمدن سطح اعتمادبهنفس وموفقیت می شود.