سرگذشت زینب حدادی

من از دوران نوجوانی با هشدارهای مربی بهداشت مدرسه مان متوجه شدمکه به بیماری کم خونی مبتلا هستم ولی چون از عوارض این بیماری باخبر نبودم اهمیتی به درمان نمی دادم تا اینکه بعداز گذشت دوران دیپلم وکار شناسی بیماری کم خونیم شدت گرفت ودچار ضعف وبی حالی ورنگ پریدگی صورتت  ولب وسوزش ریه وقلب وتنگی نفس هنگام پیاده رویی پیدا کردم.خلاصه تصمیم به معالجعه کردم حدود 5سال از فوق تخصص تا متخصص غدد وداخلی وخون گرفته تا طب سنتی ولی  متاسفانه علت کم خونی مشخص نبود وهر پزشکی که می رفتم تمام آزمایشات ونمونه برداری وحتی سونو ها رو دوباره از سر می گرفتند وکلی هزینه میکردم ولی متاسفانه درمان نمی شدم ولی در سال 93یک پزشک غدد متوجه علت کم خونی ام شد مشکل ذخیره سازی خونم بود وفقر آهن از این تاریخ قرار شدکه هر سال سه بار 4واحد خون ترزیق کنم ولی چون گروه خونی من A+ بودم وکمبود این گروه خونی بود به جای 4واحد،2واحد خون ترزیق وعلاوه بر آن دارو هم استفاده ولی فقط تا مدتی تاثیر گذار بود تا اینکه بعداز گذشت مدتی یکی از پزشکان اجازه ترزیق خون رو بهم ندادند گفتند ممکنه که کبد دچار بیماری ایدز یا هپاتیت بشه وبه جای آن آمپول آهن رو به من پیشنهاد ومن هم اجراءکردم ولی باز بی فایده بود بالاخره بعداز این همه هزینه ورفت وامد به تهران وشهرستان به پیشنهاد یکی از دوستانم به پزشک طب سنتی در تهران مراجعه کردم من انتظار داشتم زمانی که به پزشک طب سنتی مراجعه می کنم دیگر از داروهای شیمیایی استفاده نکنم وداروهای طب سنتی جایگزین دارهای شیمیایی بشود ولی بر خلاف انتظارم داروهای گیاهی هم بر داروهای شیمیایی اضافه وکم کم عوارض خود را نشان دادند  من بعداز یک سال که استفاده کردم متوجه شدم که کم کم درد در چشم وگردن ودست راستم شروع ودست وپاهایم هم مور مور می کردند وحتی بعضی مواقع بی حسی در دست وپا ولب وگونه هم داشتم .تا اینکه در شهریور 95 دست راست وچشم من به شدت درد گرفت وهرچه مسکن میخوردم بی فایده بود براثر درد دستم را مشت وفشرده کردم تا دردش بیفتد در این هنگام با مسکن خوابم برد و وقتی از خواب بیدار شدم دیدم که دست راستم دیگه باز نمیشه ودید چشمهایم ناهماهنگ بود به شدت ترسیده بودم و به کلی بهم ریختم آرامش خودم وخانواده ام به کلی به هم خورده بود ولی تصمیم گرفتم که به جای مراجعه به پزشک مغز وارتوپدی به مشاور تغذیه مراجعه کنم.چون یقین داشتم که با رژیم قلیایی آقای دکتر محمود مردانی حتما درمان میشوم چون تا حدودی آشنایی داشتم وقبلا که به ایشان برای ورم معده ام مراجعه کردم یک دل نوشته از بیمارانش که فلج شده بود وتوسط آقای مردانی خوب شده بود در ذهنم نقش بسته بود با توکل برخدا وبا ایمانی که به رژیم قلیایی آقای دکتر داشتم در 25/6/95به ایشان مراجعه کردم ایشان اول بعداز پذیرفتن من سعی کرد که به من وخانواده ام آرامش وبعدهم قول داد که من به راحتی درمان میشوم من از ناهماهنگی دید خیلی رنج می بردم در بیرون با عابر وموتور وغیره برخورد ونمی توانستم پله ها رو تشخیث بدهم وتعادل راه رفتن هم نداشتم وهیچ کاری با دست فلج واز کار افتاده نمی توانستم بکنم ومحتاج کمک خانواده ام بودم خلاصه آقای مردانی به من دستورالعمل وداروهای مکمل غذایی داد وبعداز خوب اجرا کردن در مدت سه روز دید چشمم خوب وبعدازسه هفته تونستم دستم رو باز وبسته کنم وتاحدودی کار های شخصی ام را انجام می دادم.واین بار که به ایشان مراجعه کردم علاوه بر دستورالعمل ورزش رو جایگزین داروهای مکمل غذایی کرد بعداز اجرا در ظرف 40روز دستم به حالت طبیعی برگشت.وبا حمایت های خوب اقای دکتر مردانی توانستم بر بیماری ام غلبه وکم خونی ام هم درمان ودر مدت 8ماه از وزن 98ک به 55کیلو برسم وحدود42کیلو ورن کم کردم .در واقع هم به تناسب اندام هم به اوج سلامتی وهم به نشاط برسم.واز سلامتیم لذت ببرم.از مطالعه شما تشکر می کنم.

برای اطلاعات بیشتر به سایت لاغر فیت مراجعه کنید.